بعد از یه غیبت طولانی.
یک سال دوره آموزش ما در اصفهان تموم شده بود که سال گذشته ،همین موقع، وارد عسلویه شدیم ولی اینروزا این دم و دستگاه بیشتر ما رو به سمت ناامیدی سوق داده تا شور و شوق کار کردن .
شش ماه اول همین جوری ول میشی تو پالایشگاه ،نه جایی داری و نه مکانی و نه کسی تو رو تحویل میگیره .
بعد شش ماه تازه رسیدیم به این وضعیت که هنو ادامه داره :


یه دونه کاغذ میخوای که حداقل یه نقشه سایت و تجهیزات رو دستت بگیری که اونم شده کیمیا و بحث صرفه جویی و جهاد اقتصادیی( که فقط هم محدود شده به این چیزا). حالا کامپیوتر و دفتر و دستکشون به جهنم .
خلاصه فعلا خودم بصورت خودخواسته و خودجوش داریم اینور و اونور اون چیزایی رو که دنبال اش بودیم رو تو این پالایشگاه دنبال می کنیم در کنار همه اینا مجبوریم خوش باشیم و بقول نیما که : کا چای ات را بنوش ، نگران فردا نباش ...............


سر آخر : پسسسسسس!!!! :)

شاد باشید و پیروز
+ نوشته شده در چهارشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۲ ساعت 17:35 توسط سعید
|